سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل ِ دیوانه تنها دل ِ تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن اى خسته در این بغض ، درنگ
دل ِ دیوانه تنها دل ِ تنگ
پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکى ست
قیل و قال زغــن و بانگ شباهـنگ یکى ست
دیدى آنرا که تو خواندى به جهان یارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین ؟
نه همین سردى و بیگانگى از حد گذارند ؟
نه همین در غمت اینگونه نشاند ؟
با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل ِ دیوانه تنها دل ِ تنگ
ناله از درد مکن
آتشى را که در آن زیسته اى سرد مکن
با غمش باز بمان
سرخ رو باش از این عشق و سرافراز بمان
راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
دل ِ دیوانه تنها دل ِ تنگ
شاعر : فریدون مشیری
خواننده : محمد اصفهانی (آلبوم : فاصله)