شبنم عشق

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

به نام خدا
مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: کفار ما را از بزرگان و پدران دینی خود جدا کردند و بین ما و آنها فاصله انداختند. دستور داده‌اند پسران و دختران را در محیط مدارس تربیت کنند تا از تربیت دینی، مذهبی و خانوادگی به دور باشند.

به گزارش فرهنگ نیوز، مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود:  کفار ما را از بزرگان و پدران دینی خود جدا کردند و بین ما و آنها فاصله انداختند. دستور داده‌اند پسران و دختران را در محیط مدارس تربیت کنند تا از تربیت دینی، مذهبی و خانوادگی به دور باشند. همچنین میان مردم و روحانیون جدایی بیندازند و مردم را نسبت به آنها بدبین نمایند، هرچند به این صورت که افرادی را به لباس روحانیون خصوصاً با صورت خوب (عمامه بزرگ، محاسن و...) و به زیّ علما و بزرگان دین درآورند، تا در مجامع عمومی و در انظارِ توده‌ی مردم افعال قبیحه انجام دهند. ما هم غافل هستیم. همچنین از جمله فرمان‌ها، دستورها و نقشه‌هایی که کفار چندصد سال پیش علیه ما کشیده‌اند، این است که کشتزارهایمان را بسوزانند. آب‌های آشامیدنی‌مان را آلوده و مسموم کنند، امراض را اشاعه دهند و بیماری‌ها را در جامعه دامن زنند تا به مجرد هجوم، تسلیم آنها باشیم.

این مطالب را از سی‌صد سال پیش برای ما دیکته کرده‌اند و دستورش را در چند ماده صادر و مکتوب نموده‌اند و الآن هم وجود دارد و شواهد صدق دارد!

آیا ما به دنیای آنها محتاجیم یا آنها به دنیای ما؟! اگر آنها به دنیای ما محتاج نیستند، پس چرا این همه برای تسلط بر ما و معادن ما، با هم مقاتله و جدال دارند؟! آنها ابتدا دین را از ما می‌گیرند و سپس ثروت‌های ما را می‌گیرند و از همان‌ها به ما تفضلاً وام می‌دهند و نزول می‌گیرند، و یا به‌صورت ظاهر صدقه و بلاعوض می‌دهند و بر ما منت می‌گذارند!

کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت ص 84 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۰
Spring Flower

به نام خدا

میرزا جواد آقا غیر از تخصص در علوم اخلاق و معارف خب یک مجتهد بود، درس خارج داشته ،شاگرد داشته، فقه واصول می‌گفته است. من بارها در گذشته عرض کردم تمام این بزرگان ما مجتهد بودند ثم اخلاقی و عارف بودند و ظاهرا اینکه ایشون نماز صبح را طول می‌داده به خاطره آن روایتی بوده است که می‌فرماید میزان کثرت ثواب نماز طول قنوت است، هرچه قنوت طویل‌تر باشد ثواب نماز بیشت است.

دستورالعمل خیلی خوبی است، سجده طولانی هم خیلی ثواب دارد، اما بعضی ها ناراحتی چشم [یا عذر دیگری] دارند و نمی‌توانند سجده طولانی به جا بیاورند، این برای این‌ها خیلی خوب است. اگر می‌توانی قنوت نمازت را طول بده، اشکال ندارد، یک اللهم کن لولیک توش بخوان، لا اله الا الله الحلیم الکریم توش بخوان، دعاهایی که بلدی بخوان، در نمازهای مستحبی حتی فارسی هم میتوانی دعا کنی، فقها فرمودند عیب ندارد، نماز مستحبی بخوان و حاجت‌هایت را فارسی بگو نمازت باطل نمی‌شود.

منبع: سخنان گرانبهای آیت الله فاطمی نیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۸
Spring Flower
به نام خدا

شخص عربى براى من خدمت مى کرد، خواستم در پاداش زحماتش، نصیحتى به او کنم. گفت: هر نصیحتى مى خواهى بکن، فقط نگو نماز صبح بخوان! از قضا، همان را مى خواستم تذکر دهم. به او گفتم: هر وقت بیدار بودى یا توانستى، بخوان!

در زمان پهلوى، ترک نماز صبح در پیش مردم سهل و آسان شده بود، به طورى که براى تعریف از اشخاص هنگام خواستگارى، مى گفتند: نزدیکانش، و یا خود او نماز صبح مى خوانند.

گمان مى کنم نماز شب هم همین طور است، یعنى مى شود کم کم براى انسان عادى شود، و خوابیدن در آن وقت به بیدارى مبدّل شود، و اگر فرضا مزاحمت با خواب و وقت خواب او داشته باشد، مى تواند دو برابر آن را در روز بخوابد، ولو بعد از نماز صبح!

منبع: وب سایت دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۲
Spring Flower
 

دروازه دولاب، نام یکی از قدیمیترین دروازه‌های تهران است. این دروازه در حصار شاه طهماسبی در سمت شرق شهر طهران و شرق محله چال میدان و در ورودی بازارچه نایب السلطنه، واقع در خیابان ری امروزی قرار داشت. در گسترش شهر در حصر ناصری محل دروازه دولاب، به در جایی است که در عصر پهلوی سه راه شکوفه خوانده می‌شد و هم اکنون چهارراه شمس نامیده می‌شود، انتقال یافت.

دولاب، نام یکی از روستاهای بسیار قدیمی منطقه ری واقع نزدیک تهران بوده که در جنوب شرقی این شهر قرار داشته‌است. ده دولاب، بعد از به قدرت رسیدن آغا محمدخان قاجار و انتخاب تهران به عنوان پایتخت ایران، بصورت یکی از روستاهای تهران درآمد. در اوایل عهد قاجاریه، محل این ده، خارج از برج و بارویی که در عهد شاه طهماسب صفوی برای تهران بنا شده بود، قرار داشت. بر اساس نوشته مجدالدین در کتاب زینت‌المجالس، یکی از چهار دروازه موجود در حصار تهماسبی، دروازه دولاب بوده و بواسطهٔ مجاورت با ده دولاب بدین نام خوانده می‌شده‌است. وجود این دروازه در حصار صفوی همچنین بر قدمت این دروازه دلالت دارد.

ظاهراً زمین‌های مجاور دروازه دولاب، جزو زمین‌های کشاورزی تهران بوده‌اند و از این زمین‌ها بیشتر جهت صیفی‌کاری و کشت تره‌بار مصرفی مردم تهران استفاده می‌شد.

یکی از خیابان‌های معروف تهران که به دروازه دولاب منتهی می‌شد، خیابان کامرانیه بود. این حیابان ظاهراً در حوالی سال ۱۲۹۸ هجری قمری و توسط محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ساخته شده‌است.

همچنین در قسمت جنوبی دولاب، و در کنار جاده تهران به خراسان، یک بقعه ساده خشتی به نام سیده ملکه خاتون قرار داشته‌است که بقایای آن، تا چند دهه قبل موجود بود. برخی از مورخین معتقدند که سیده ملکه خاتون، مادر مؤیدالدوله و فخرالدوله دیلمی بوده که از شیرزنان عصر خود محسوب میشده و به دلیری و شجاعت شهرت داشته‌است.

چهارصددستگاه نام محله‌ای واقع در منطقه ۱۴ شهرداری تهران است که در سال ۱۳۳۲ خورشیدی از ۴۰۰ خانه در نزدیکی دروازه دولاب تشکیل شده بود.

گورستانی ارامنه قدیمی واقع در محدوده دروازه دولاب که محل دفن بزرگانی همچون آنتوان سوروگین، عکاس مشهور ایرانی - گرجی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۴
Spring Flower

از وقتی چهار دیواری به وسیله انسان ساخته شد دری برای آن گمارد که این حریم را حفظ نماید. هنگامی که این چهار دیواری بر گرد شهر‌ها ساخته شد بالطبع حریمی وسیع برای کل ساکنان آن شهر فراهم کرد و دروازه تنها راهی بود از این حریم بر محیط پیرامون آن چهار دیواری وسیع. محکمی و سستی در و دروازه به دلیل اینکه تنها مفر این حریم بود همواره مورد توجه و نگرانی انسانهای آن جمع بود.

با کم شدن کاربرد دفاعی دیوارهای قلاع شهری اندک اندک دیوار‌ها برچیده شد و بالطبع دروازه‌ها نیز همراه آن.

تهران قدیم نیز همچون شهرهای قدیمی ایران دارای برج و بارویی بود. ظاهرا اولین برج و باروی دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوی به سال ۹۶۴ق ایجاد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۷
Spring Flower

لوطی صالح مرد فروتن و دست به خیری بود که خیلی از کسبه محل به دعای خیر او چشم امید داشتند.

ما در طول زندگی خود داستان‌ها و حکایت های زیادی از افرادی را می‌شنویم که بعضا در میان مردم به پهلوان یا لوطی مشهور بودند و عاقبت به خوب و خوش داشتند و نامی نیکو از خود به جا گذاشتند مانند طیب حاج رضایی که وصف جوانمردی این لوطی تهران قدیم گوش به گوش و سینه به سینه به ما رسیده. اما در این گزارش بر آن شدیم تا یکی دیگر از این افراد را معرفی کنیم که یکی از گذرگاه ‌های معروف تهران به نام این شخص نام گذاری شده.

گذر لوطی صالح با اسم عجیب و غریبش یکی از معروف ترین گذرهای قدیمی تهران است که در زمان آقامحمدخان قاجار ساخته شده و در داخل بازار بزرگ تهران قرار دارد.

گذر لوطی صالح ظاهرا محله خوش نشین های قاجاری بوده است. اگر از پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان بپرسید، احتمالا به یاد دارند که زمانی بیشتر سفارتخانه ها مثل سفارت شوروی و انگلیس در همین محله و در نزدیکی گذر لوطی صالح قرار داشته و خانه خیلی از درباریان قاجار هم در همین محله بوده است.

گذر لوطی صالح از شمال به شهرداری منطقه ۱۲ و محدوده بازار می رسد، از غرب به بازار عباس آباد، از شرق به بازار حضرتی و خیابان مصطفی خمینی و از جنوب به خیابان مولوی.

ماجرای نام این گذر به یکی از لوطی های تهران قدیم بر می گردد که در این گذر زندگی می کرد؛ جایی درست در جنوب بازاربین الحرمین و کوچه هفت تن. می گویند لوطی صالح از آشنایان آقامحمد خان بوده که بر سر یک شوخی بی جا، دستور می دهند بینی اش را ببرند. این ماجرا باعث می شود که کل یک محله به نام تنها ساکن بی دماغ آن معروف شود و این نام را تا ده ها سال بعد حفظ کند!

در کتاب تاریخ عضدی هم به این ماجرا اشاره شده است. میرزا احمد خان عضدالدوله می نویسد که آقامحمد خان بعد از قتل برادرش جعفرقلی خان، یک روز لوطی صالح را در خلوت می خواهد و به او می گوید به دلیل صحبت‌هایی که در مجالس سلطنتی داشته، باید جریمه ای بپردازی: «لوطی صالح گفت تقدیم می کنم اما خداوند در وجود تو گذشت خلقت نفرموده، می‌گیری و باز جان مرا تلف می کنی. پس از گرفتن مبلغ هشت هزار تومان از او روز دیگر او را خواسته، گفت می باید در حق تو رفتاری شود که دیگر روی رفتن مجالس را نداشته باشی.

حکم شد تا بینی او را بریدند. بعد از بریدن بینی چون لوطی صالح آشنای ایام گرفتاری او بود، جرات کرد و گفت دیدی خداوند تعالی در وجود تو گذشت نیافریده، آقا محمد خان دستور داد آنچه از او گرفته شده بود رد کردند و به او گفت برو و به عتبات مجاور باش زیرا می‌ترسم باز از طرف من مغضوب واقع شوی و حرف تو راست شود. لوطی صالح بدون آنکه دیناری ضرر مالی تحمل کند با همان دماغ بریده رفت و در کاظمین تا زمان وفات مجاورت داشت

 البته این ظلم و خشونتی که در حق لوطی صالح رفت تنها دلیل معروفیت محل سکونت او نشد. لوطی صالح مرد فروتن و دست به خیری بود که خیلی از کسبه محل به دعای خیر او چشم امید داشتند. بعضی از قدیمی های بازار از پدربزرگ های خود شنیده اند که در روزگاری که قحطی آمده بود، مردم راه افتادند طرف بیابان های اطراف که نماز باران بخوانند. لوطی در بازار مانده بود. داریه اش را دست گرفت و رو به آسمان گفت: «رحمت حق بر گنهکاران خوش است» داریه می زد و می خواند و اشک می ریخت که یک دفعه دانه‌های باران سر و صورت رهگذران را خیس کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۶
Spring Flower