شبنم عشق

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

۷ مطلب با موضوع «ناصریا» ثبت شده است

ای عشق تو اینمانُم،از عشق تو بی جانُم

ای مرهمِ دردونُم،جانانه تو نازتکه(1)    

***   

تُمگفت که دلنوازی،شه زیور و شهنازی

با ما تو مَکُن بازی،جانانَه تو ناز اِتکه    

***   

نازتکه و نازاِتکه،تو به مه گداز اِتکه

نازاتکه و ناز اِتکه،جانانه تو نازتکه(3)   

***   

نازتکه و نازاِتکه،تو به مه گداز اِتکه

نازاتکه و ناز اِتکه،تا جان گداز اِتکه  

***   

تُمگو که دلُم خونن،دیوونه و مجنونن

تُمگو که دلُم خونن،دیوونه و مجنونن

هر لحظه پریشونن،هر لحظه پریشونن..

جانانه تو ناز اتکه،ای جان گداز اتکه(5)    

***   

نازتکه و نازاِتکه،تو به مه گداز اِتکه

نازاتکه و ناز اِتکه،تا جان گداز اِتکه   

***   

ای سرور ِ سلطانُم،بین ناله ی پنهانُم

ای دیده ی گریانُم،ای دیده ی گریانُم

از بس که تو نازتکه،تا جان گداز اِتکه

از بس که تو نازتکه،ای جان گداز اِتکه(7)


1-ایمانُم=ایمانَم/ایمان من. بی جانُم=بی جانَم/بی جان هستم. ای مرهم دردونُم=ای مرهم درهایم/ای مرهم دردهای من(اشاره به خداوند و روح الهی). جانانه تو ناز اتکه=جانانه تو ناز کردی/جانانه تو ناز نمودی  

2-تمگفت=گفتمت/به تو گفتم 

3-تو به مه گداز اتکه=گدازم گردی/تو مرا گداز کردی. تا جان گدازاتکه= تا جان را گداز کردی،تا جان را گداز نمودی 

5-تُمگو(تُمگفت) که دلُم خونن=گفتمَت که دلم خون است. دیوونه و مجنونن=دیوانه و مجنون است. هر لحظه پریشونن=هر لحظه پریشان است. ای جان گداز اِتکه= این جان را گداز کردی 

7-ای سرور سلطانُم=ای سرور سلطانَم،ای سرور و سلطان من. بین ناله ی پنهانُم=ببین ناله ی پنهانِ من. ای دیده ی گریانُم=این دیده ی گریانَم. 

از بس که تو نازتکه= از بس که تو نازکردی. ای جان گدازاتکه= این جان را گداز کردی،این جان را گداز نمودی.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۴
Spring Flower

در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست

این سان نمی یابی زمن حتی نشان ای دوست

 

من در تو گم گشتم مرا در خود صدا می زن

تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست

 

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من

سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست

 

گفتی:بخوان ! خواندم اگرچه گوش نسپردی

حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست

 

من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم

گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست

 

یا نه! تو هم با هر بهانه شانه خالی کن

از من! من این بر شانه ها بار گران ای دوست

 

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت

بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست

 

آن سان که می خواهد دلت با من بگو ! آری...

من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست...

شاعر: استاد محمد علی بهمنی

آلبوم: "عشق است" زنده یاد ناصر عبدالهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۵
Spring Flower

شب کند آغاز گریه چشم خون پالای من

می شود چون موج دریا اشک طوفان زای من

ای فلک برچین کواکب راز خط کهکشان

 تا سحر اختر فشاند نرگس مینای من

خنده ی شادی به لبهایم کسی هرگز ندید

خون دل بوده است آری٫ جرعه ی سقای من

همدمم غم ٫ مونسم غم ٫صحبتم غم٫ یار غم

رزق  مرزوقم  مگر  غم  بود  در  دنیای  من؟

از بخار اشک سردم راه سینه بسته شد

آه سردم هم به سختی بگذرد از نای من

چاره سازی بین نباشم پیش دشمن زرد روی

جوی خون را نه به رویم چشم خون پالای من

سیر حسنی داشتم با مصحف رخسار تو

حاصل عشقت بود دنیای من ٫عقبی من

سخت چون پرواز کردم بعد از این در قاف عشق

سوختم  نار  جفا  چون  شهپر  عنقای  من

من دگر  تنها  شدم در  خط  سیر  زندگی

آه رفت از دست من زهرای من     زهرای من     زهرای من

شاعر : رشید قاسمی عرب

آلبوم : "بوی شرجی" زنده یاد ناصر عبدالهی

توضیحات : این شعری زیبا و پر معنا از زنده یاد ناصر عبداللهی عزیز (عاشق فاطمه بنت نبی) است که از زبان مولا امیرالمومنین (ع) در غم همسر عزیز و مهربانشان سروده شده و در واقع توصیف غم مولاست...)

منبع : نردبانی بر آسمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۲۷
Spring Flower

سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم *** ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

 چو گلدان خالی لب پنجره *** پر از خاطرات ترک‌خورده‌ایم

 اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم *** اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم

اگر دل دلیل است، آورده‌ایم *** اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم

اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم *** اگر خنجر دوستان، گُرده‌ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه *** همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم

دلی سر بلند و سری سر به زیر *** از این دست عمری به سر برده‌ایم

شاعر : قیصر امین پور

دکلمه : پرویز پرستویی (آلبوم : دوستت دارم زنده یاد ناصر عبدالهی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۱۸
Spring Flower

در این زمانه ی بی هیاهوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟

به شب نشینی خرچنگ های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرز علف های باغ کال پرست

رسیده ام به کمالی که جز انا الحق نیست

کمال دار برای من کمال پرست

هنوز زنده ام و زنده بودنم خاریست

به چشم تنگی نامردم زوال پرست!

شاعر : محمد علی بهمنی

دکلمه پرویز پرستوئی (آلبوم : "عشق است" زنده یاد ناصر عبدالهی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۲ ، ۰۹:۵۵
Spring Flower

رنگ سال گذشته را دارد همه لحظه های امسالم

365 حسرت را همچنان می کشم به دنبالم

قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم

دیده ام در جهان نما چشمی که به تکرار می کشد فالم

یک نفر از غبار می آید مژده تازه تو تکراریست

یک نفر از غبار آمد و زد زخمهای همیشه بر بالم

باز در جمع تازه اضداد حال و روزی نگفتنی دارم

هم نمی دانم از چه می خندم هم نمی دانم از چه می نالم

راستی در هوای شرجی هم دیدن دوستان تماشاییست

به غریبی قسم نمیدانم چه بگویم جز اینکه خوشحالم

دوستانی عمیق آمدند چهره هایی که غرقشان شده ام

میوه های رسیده ای که هنوز من به باغ کمالشان کالم

چندیست شعرهایم را جز برای خودم نمی خوانم

شاید از بس صدایشان زده ام دوست دارند دوستان لالم ....

شاعر : محمد علی بهمنی

دکلمه : پرویز پرستوئی (آلبوم "عشق است" زنده یاد ناصر عبدالهی)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۲ ، ۰۹:۱۶
Spring Flower

دلم جراتش قطره ای بیش نیست

تو ای عشق او را به دریا ببر

××××××× 

بگذارید اگر هم نه بهاری، باشم

شاعر سوخته گلهای سحاری باشم

می توانم که خودم را بسرایم

 هرچند، نتوانم که همانند قناری باشم

معنی پیر شدن ماندن مردابی نیست

 پیرم، اما بگذارید که جاری باشم

کاری از پیش نبردم همه عمر

ولی شاید این لحظه ی نایافته، کاری باشم

همچنان طاقت فرسوده شدن با من نیست

نپسندیدی، که در لحظه شماری باشم

همه درد من اینست که می پندارم

دیگر ای دوست من، دوست نداری باشم.   

شاعر : محمد علی بهمنی

دکلمه : پرویز پرستوئی (آلبوم "عشق است" زنده یاد ناصر عبدالهی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۰۷:۴۵
Spring Flower