شبنم عشق

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

۲۲ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

ای عشق تو اینمانُم،از عشق تو بی جانُم

ای مرهمِ دردونُم،جانانه تو نازتکه(1)    

***   

تُمگفت که دلنوازی،شه زیور و شهنازی

با ما تو مَکُن بازی،جانانَه تو ناز اِتکه    

***   

نازتکه و نازاِتکه،تو به مه گداز اِتکه

نازاتکه و ناز اِتکه،جانانه تو نازتکه(3)   

***   

نازتکه و نازاِتکه،تو به مه گداز اِتکه

نازاتکه و ناز اِتکه،تا جان گداز اِتکه  

***   

تُمگو که دلُم خونن،دیوونه و مجنونن

تُمگو که دلُم خونن،دیوونه و مجنونن

هر لحظه پریشونن،هر لحظه پریشونن..

جانانه تو ناز اتکه،ای جان گداز اتکه(5)    

***   

نازتکه و نازاِتکه،تو به مه گداز اِتکه

نازاتکه و ناز اِتکه،تا جان گداز اِتکه   

***   

ای سرور ِ سلطانُم،بین ناله ی پنهانُم

ای دیده ی گریانُم،ای دیده ی گریانُم

از بس که تو نازتکه،تا جان گداز اِتکه

از بس که تو نازتکه،ای جان گداز اِتکه(7)


1-ایمانُم=ایمانَم/ایمان من. بی جانُم=بی جانَم/بی جان هستم. ای مرهم دردونُم=ای مرهم درهایم/ای مرهم دردهای من(اشاره به خداوند و روح الهی). جانانه تو ناز اتکه=جانانه تو ناز کردی/جانانه تو ناز نمودی  

2-تمگفت=گفتمت/به تو گفتم 

3-تو به مه گداز اتکه=گدازم گردی/تو مرا گداز کردی. تا جان گدازاتکه= تا جان را گداز کردی،تا جان را گداز نمودی 

5-تُمگو(تُمگفت) که دلُم خونن=گفتمَت که دلم خون است. دیوونه و مجنونن=دیوانه و مجنون است. هر لحظه پریشونن=هر لحظه پریشان است. ای جان گداز اِتکه= این جان را گداز کردی 

7-ای سرور سلطانُم=ای سرور سلطانَم،ای سرور و سلطان من. بین ناله ی پنهانُم=ببین ناله ی پنهانِ من. ای دیده ی گریانُم=این دیده ی گریانَم. 

از بس که تو نازتکه= از بس که تو نازکردی. ای جان گدازاتکه= این جان را گداز کردی،این جان را گداز نمودی.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۴
Spring Flower

در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست

این سان نمی یابی زمن حتی نشان ای دوست

 

من در تو گم گشتم مرا در خود صدا می زن

تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست

 

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من

سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست

 

گفتی:بخوان ! خواندم اگرچه گوش نسپردی

حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست

 

من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم

گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست

 

یا نه! تو هم با هر بهانه شانه خالی کن

از من! من این بر شانه ها بار گران ای دوست

 

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت

بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست

 

آن سان که می خواهد دلت با من بگو ! آری...

من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست...

شاعر: استاد محمد علی بهمنی

آلبوم: "عشق است" زنده یاد ناصر عبدالهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۵
Spring Flower

آواز عاشقانه ی مادر در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست

آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

«بادا» مباد گشت و «مبادا»‌به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست

 

شاعر: قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۷
Spring Flower

دخترِ "بهـــجت" برایت افتخــار آورده ام
یک بغل از شعرهای شهـریار آورده ام

راه زنجان تا مراغه یک دو روزی بسته بود
نیمه شب حـــیدر بابا را با قطار آورده ام

ترک تبریزی ، منِ فارسی زبان هستم غریب
نامـه ای از حافظِ عــــالی تبار آورده ام

کوله بارم پرتر از دیوان شعر خواجه است
از اهــالی نامـه های بی شمار آورده ام

چــار محال و بختیاری را نهادم پشت سر
یک دو جفت از گیوه های بختیار آورده ام

باغهای ساوه را در این سفر کـردم گـذر
سیب سرخ و سنجد و قدری انار آورده ام

شهر طهران را نهادم زیر پا از بی کسی
لالـه ای از لالـه های لالـه زار آورده ام

خستگی را با نگاه عاشقت از مــن بگیر 
هدیه های دیگری در کـوله بار آورده ام

اشک شوق از گوشه ی چشمم تراوش می کند
بیت آخـــر را عسل بی اخـتیار آورده ام

 

شاعر: علی قیصری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۲
Spring Flower

یه روز یه باغبونی ، یه مرد آسمونی
نهالی کاشت میون باغچه مهربونی
می ‌گفت سفر که رفتم یه روز و روزگاری
این بوته یاس من می مونه یادگاری

هر روز غروب عطر یاس تو کوچه‌ها می‌پیچید
میون کوچه باغا ، بوی خدا می ‌پیچید
هر روز غروب عطر یاس تو کوچه‌ها می‌پیچید
میون کوچه باغا ، بوی خدا می ‌پیچید

اونایی که نداشتن از خوبیا نشونه
دیدن که خوبی یاس ، باعث زشتیشونه
عابرای بی‌احساس پا گذاشتن روی یاس
ساقه‌هاشو شکستن آدمای ناسپاس

یاس جوون برگمون ، تکیه زدش به دیوار
خواست بزنه جوونه ، اما سر اومد بهار
یه باغبون دیگه شبونه یاس رو برداشت
پنهون ز نامحرما تو باغ دیگه‌ای کاشت

هزار ساله کوچه‌ها پر میشه از عطر یاس
اما مکان اون گل مونده هنوز ناشناس
هزار ساله کوچه‌ها پر میشه از عطر یاس
اما مکان اون گل مونده هنوز ناشناس

شاعر : سیدفرید احمدی

خواننده: شادمهر عقیلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۰
Spring Flower

غمش در نهان‌خانهٔ دل نشیند

به نازی که لیلی به محمل نشیند

***

به دنبال محمل چنان زار گریم

که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند

***

خلد گر به پا خاری، آسان برآرم

چه سازم به خاری که در دل نشیند؟

***

پی ناقه‌اش رفتم آهسته، ترسم

غباری به دامان محمل نشیند

***

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که برخاست مشکل نشیند

***

عجب نیست خندد اگر گل به سروی

که در این چمن پای در گل نشیند

***

به‌نازم به بزم محبّت که آنجا

گدایی به شاهی مقابل نشیند

***

طبیب، از طلب در دو گیتی میاسا

کسی چون میان دو منزل، نشیند؟

 

شاعر : طبیب اصفهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۴:۳۹
Spring Flower

از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !

دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟...


با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من

چیزی نگفتن بهتر است ، تکرار طوطی وار من


بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود

حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود


با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست

در انتهای موعظه ... دیگر مجال درس نیست


کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شود

شاعر : افشین یداللهی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۰
Spring Flower

 

مثل این شعر روان و آشنا:                 پیش از اینها فکر می‌کردم خدا

جهت خواندن این شعر بسیار زیبا به ادامه مطلب بروید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۲۸
Spring Flower

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان،

رهایت من نخواهم کرد.

جهت مطالعه به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۴۱
Spring Flower

شب کند آغاز گریه چشم خون پالای من

می شود چون موج دریا اشک طوفان زای من

ای فلک برچین کواکب راز خط کهکشان

 تا سحر اختر فشاند نرگس مینای من

خنده ی شادی به لبهایم کسی هرگز ندید

خون دل بوده است آری٫ جرعه ی سقای من

همدمم غم ٫ مونسم غم ٫صحبتم غم٫ یار غم

رزق  مرزوقم  مگر  غم  بود  در  دنیای  من؟

از بخار اشک سردم راه سینه بسته شد

آه سردم هم به سختی بگذرد از نای من

چاره سازی بین نباشم پیش دشمن زرد روی

جوی خون را نه به رویم چشم خون پالای من

سیر حسنی داشتم با مصحف رخسار تو

حاصل عشقت بود دنیای من ٫عقبی من

سخت چون پرواز کردم بعد از این در قاف عشق

سوختم  نار  جفا  چون  شهپر  عنقای  من

من دگر  تنها  شدم در  خط  سیر  زندگی

آه رفت از دست من زهرای من     زهرای من     زهرای من

شاعر : رشید قاسمی عرب

آلبوم : "بوی شرجی" زنده یاد ناصر عبدالهی

توضیحات : این شعری زیبا و پر معنا از زنده یاد ناصر عبداللهی عزیز (عاشق فاطمه بنت نبی) است که از زبان مولا امیرالمومنین (ع) در غم همسر عزیز و مهربانشان سروده شده و در واقع توصیف غم مولاست...)

منبع : نردبانی بر آسمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۲۷
Spring Flower