شبنم عشق

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

مهاتما گاندی مهاتما گاندی
 منبع : زومیت

شخصیت‌های معدودی در دنیا هستند که هر جای دنیا تصویرشان نشان داده شود، شناخته می‌شوند. گاندی رهبر استقلال هند یکی از این شخصیت‌ها است. بدون تردید او یکی از الگوهای آزادی خواهی و ساده زیستی در سراسر دنیا بوده است. در ادامه برخی از کمیاب‌ترین عکس‌های مهاتما گاندی الگوی آزادی‌خواه هندی را با هم می بینیم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۷
Spring Flower

در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست

این سان نمی یابی زمن حتی نشان ای دوست

 

من در تو گم گشتم مرا در خود صدا می زن

تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست

 

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من

سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست

 

گفتی:بخوان ! خواندم اگرچه گوش نسپردی

حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست

 

من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم

گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست

 

یا نه! تو هم با هر بهانه شانه خالی کن

از من! من این بر شانه ها بار گران ای دوست

 

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت

بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست

 

آن سان که می خواهد دلت با من بگو ! آری...

من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست...

شاعر: استاد محمد علی بهمنی

آلبوم: "عشق است" زنده یاد ناصر عبدالهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۵
Spring Flower

آواز عاشقانه ی مادر در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست

آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

«بادا» مباد گشت و «مبادا»‌به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست

 

شاعر: قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۷
Spring Flower

دخترِ "بهـــجت" برایت افتخــار آورده ام
یک بغل از شعرهای شهـریار آورده ام

راه زنجان تا مراغه یک دو روزی بسته بود
نیمه شب حـــیدر بابا را با قطار آورده ام

ترک تبریزی ، منِ فارسی زبان هستم غریب
نامـه ای از حافظِ عــــالی تبار آورده ام

کوله بارم پرتر از دیوان شعر خواجه است
از اهــالی نامـه های بی شمار آورده ام

چــار محال و بختیاری را نهادم پشت سر
یک دو جفت از گیوه های بختیار آورده ام

باغهای ساوه را در این سفر کـردم گـذر
سیب سرخ و سنجد و قدری انار آورده ام

شهر طهران را نهادم زیر پا از بی کسی
لالـه ای از لالـه های لالـه زار آورده ام

خستگی را با نگاه عاشقت از مــن بگیر 
هدیه های دیگری در کـوله بار آورده ام

اشک شوق از گوشه ی چشمم تراوش می کند
بیت آخـــر را عسل بی اخـتیار آورده ام

 

شاعر: علی قیصری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۲
Spring Flower

یه روز یه باغبونی ، یه مرد آسمونی
نهالی کاشت میون باغچه مهربونی
می ‌گفت سفر که رفتم یه روز و روزگاری
این بوته یاس من می مونه یادگاری

هر روز غروب عطر یاس تو کوچه‌ها می‌پیچید
میون کوچه باغا ، بوی خدا می ‌پیچید
هر روز غروب عطر یاس تو کوچه‌ها می‌پیچید
میون کوچه باغا ، بوی خدا می ‌پیچید

اونایی که نداشتن از خوبیا نشونه
دیدن که خوبی یاس ، باعث زشتیشونه
عابرای بی‌احساس پا گذاشتن روی یاس
ساقه‌هاشو شکستن آدمای ناسپاس

یاس جوون برگمون ، تکیه زدش به دیوار
خواست بزنه جوونه ، اما سر اومد بهار
یه باغبون دیگه شبونه یاس رو برداشت
پنهون ز نامحرما تو باغ دیگه‌ای کاشت

هزار ساله کوچه‌ها پر میشه از عطر یاس
اما مکان اون گل مونده هنوز ناشناس
هزار ساله کوچه‌ها پر میشه از عطر یاس
اما مکان اون گل مونده هنوز ناشناس

شاعر : سیدفرید احمدی

خواننده: شادمهر عقیلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۰
Spring Flower

غمش در نهان‌خانهٔ دل نشیند

به نازی که لیلی به محمل نشیند

***

به دنبال محمل چنان زار گریم

که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند

***

خلد گر به پا خاری، آسان برآرم

چه سازم به خاری که در دل نشیند؟

***

پی ناقه‌اش رفتم آهسته، ترسم

غباری به دامان محمل نشیند

***

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که برخاست مشکل نشیند

***

عجب نیست خندد اگر گل به سروی

که در این چمن پای در گل نشیند

***

به‌نازم به بزم محبّت که آنجا

گدایی به شاهی مقابل نشیند

***

طبیب، از طلب در دو گیتی میاسا

کسی چون میان دو منزل، نشیند؟

 

شاعر : طبیب اصفهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۴:۳۹
Spring Flower

از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !

دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟...


با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من

چیزی نگفتن بهتر است ، تکرار طوطی وار من


بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود

حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود


با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست

در انتهای موعظه ... دیگر مجال درس نیست


کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شود

شاعر : افشین یداللهی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۰
Spring Flower

استادى از شاگردانش پرسید:

چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می زنیم؟

چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می کنند و سر هم داد می کشند؟

 شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت:

چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می دهیم

 استاد پرسید:

این که آرامشمان را از دست می دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می زنیم؟

آیا نمی توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می زنیم؟

شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

 

سرانجام او چنین توضیح داد:

هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب هایشان از یکدیگر فاصله می گیرد.

آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.

هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.

 سپس استاد پرسید:

هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می افتد؟

آنها سر هم داد نمی زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می*کنند. چرا؟

چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.

فاصله قلبهاشان بسیار کم است.

 

استاد ادامه داد:

هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می افتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی زنند و فقط در گوش هم نجوا می کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می شود.

 سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی نیاز می شوند و فقط به یکدیگر نگاه می کنند، این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.

منبع:kocholo.org

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۱
Spring Flower

فرق مومن و دنیاطلب:

  • مومن به فکر و عبرت مشغول بُود و منافق به حرص و اَمَل.
  • مومن از همه کس نومید بُود مگر از حق تعالی و منافق به همه کس امید دارد مگر حق تعالی.
  • مومن مال فدای دین کند و منافق دین فدای مال کند.
  • مومن طاعت همی دارد و همی گرید و منافق معصیت همی کند و همی خندد.
  • مومن تنهایی و خلوت را دوست دارد و منافق در جمع بودن و ازدحام و شلوغی را.
  • مومن همی کارد و ترسد که ندرود و منافق نکارد و طمع دارد که بدرود.

امام محمد غزالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۱۵
Spring Flower

چمدونش را بسته بودیم

با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود

کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک ، کمی نون روغنی، آبنات، کشمش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۱۷
Spring Flower