ای همه هستی زتو پیدا شده * خاک ضعیف از تو توانا شده
آنچه تغیر نپذیرد توئی * وانکه نمردست و نمیرد توئی
ما همه فانی و بقا بس تراست * ملک تعالی و تقدس تراست
هر که نه گویای تو خاموش به * هر چه نه یاد تو فراموش به
ای به ازل بوده و نابوده ما * وی به ابد زنده و فرسوده ما
پیش تو گر بی سر و پای آمدیم * هم به امید تو خدای آمدیم
یارشو ای مونس غمخوارگان * چاره کن ای چاره بیچارهگان
قافله شد واپسی ما ببین * ای کس ما بیکسی ما ببین
بر که پناهیم توئی بینظیر * در که گریزیم توئی دستگیر
جز در تو قبله نخواهیم ساخت * گر ننوازی تو که خواهد نواخت
درگذر از جرم که خوانندهایم * چاره ما کن که پناهندهایم نظامی
شاعر: نظامی گنجویخواننده: محمد اصفهانی